بدترین دانش آن است که هدایتت را تباه کند . [امام علی علیه السلام]
سایت خدماتی و هنری نایت اسکینابزار های وبلاگ نویسینمایشگر تاریخ به صورت فارسی
کل بازدیدها:----111785---
بازدید امروز: ----18-----
بازدید دیروز: ----12-----
هزاره

 
نویسنده: علی
پنج شنبه 88/12/20 ساعت 12:12 عصر

از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود ؟
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این
دایره ی کبود ، اگر عشق نبود
از آینه ها
غبار خاموشی را
عکس چه کسی زدود اگر
عشق نبود ؟
در سینه ی هر
سنگدلی در تپش است
از این همه
دل چه سود اگر عشق نبود ؟
بی
عشق دلم جز گرهی کور چه بود ؟
دل چشم نمی گشود اگر عشق نبود
از دست تو در این همه سرگردانی
تکلیف
دلم چه بود اگر عشق نبود ؟

 زنده یاد: قیصر امین پور



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    یکشنبه 88/12/16 ساعت 12:0 عصر

    ...اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن! در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است ( دکتر علی شریعتی )

     انسان موجودی اجتماعی است که نمی تواند به تنهایی زندگی کند . شواهد تاریخی نشان می دهد که انسان های نخستین ،در ابتدا برای دوری از خطرات و مشکلات و دست یابی به زندگی راحت ،در کنار هم زیستن را انتخاب کردند . امروزه حتی اگر به دلیل امکانات و شرایط موجود کسی بتواند زمان زیادی به تنهایی در خانه زندگی کند و کسی را نبیند وهیچگونه ارتباطی بر قرار نکند،ممکن است بتواند نیازهای جسمی اش را برطرف کند اما خلاء روحی وعاطفی آزارش خواهد داد.

     زندگی در کنار دیگر انسان ها باعث به وجود آمدن باید و نباید هایی شد که به مرور زمان تبدیل به قوانینی گشت که برای داشتن زندگی راحت لازم الاجراست . هرچند هر جامعه ای با توجه به شرایط بومی خود ، قوانین مختلفی را وضع کرد و سعی داشت تمام احتیاجات مردم را با توجه به قوانین خود بر طرف کند اما روابط انسانی پیچیده تر از آن است که قوانین به تنهایی بتوانند یک زندگی آرام  و رضایت بخش را رقم بزند.

     ادیان الهی که حاوی دستور العمل هایی برای سعادت بشری هستند ، علاوه بر تعیین قوانین ، با تشویق انسان ها به اخلاق پسنیده و کسب صفات نیکو ،شرایط را برای یک زندگی آرام فردی و جمعی ، آماده کرده اند.یکی از این صفات که هم در دین ما به آن بسیار اشاره شده  : احسان ونیکو کاری است.

    بزرگ ترین اثری که احسان در زندگی انسان دارد بخصوص در دوران حال که روزگار آسایش یشتر و آرامش کم تر است ، همین احساس رضایت درونی است که بعد از انجام کار خیر باعث آرامش روحی فرد می گردد.احسان و نیکوکاری مصادیق فراوانی دارد . این احسان می تواند از آب دادن به یک حیوان تشنه تا ساختن مدرسه را شامل شود.هر کدام از شما به خوبی می دانید که کار نیک چه کاری است و حتما در طول زندگی احساس خوشایند بعد از انجام کار پسندیده را تجربه کرده اید.

    می توان گفت بزرگ ترین اثری که احسان در زندگی انسان دارد بخصوص در دوران حال که روزگار آسایش یشتر و آرامش کم تر است ، همین احساس رضایت درونی است که بعد از انجام کار خیر باعث آرامش روحی فرد می گردد. اما این تنها فایده ی آن نیست.

     همانطور که در بالا اشاره شد ما انسان ها تنها نیستیم و این با هم بودن زمانی زیبا تر و راحت تر است که در روابطمان اهل احسان باشیم . در غیر اینصورت زندگی سخت تر می شود.نیکو کاری چهره ی روابط میان فردی را منعطف و مطبوع می کند. 

    کوچک ترین اجتماعی که همه ی ما در آن عضو هستیم ،خانواده است . شما خانواده ای را تصور کنید که اهالی آن اهل احسان و نیکو کاری باشند . و در مقابل خانواده ای که افراد آن به وظایف خود عمل کنند اما اهل گذشت وصبر که از مصادیق بارز نیکو کاری است ،نباشند. زندگی در کدام مطبوع تر و دلنشین تر است؟

    در زندگی خانوادگی هرچند مانند دیگر حوزه های فردی و اجتماعی، عدل و عدالت مهم است و هر کسی می باید حقوق طرف مقابل را بر پایه اصول عدالت رعایت کند ولی زندگی خانوادگی به گونه ای پیچیده است که انسان بی اصل احسان نمی تواند زندگی کامل و موفقی داشته باشد و احساس خوشبختی نماید.

    در بسیاری از موارد ضروری است که همسر از حق خویش بگذرد و کوتاه آید و به حکم احسان رفتار نماید. از این رو گفته اند که اساس زندگی خانوادگی و همسرداری، عفو و گذشت و احسان است.

    حقوق و عدالت می تواند بنیادهای ابتدایی آن را استوار بخشد ولی نمی تواند جاذبه های یک زندگی کامل و خوشبخت را پدید آورد. حقوق و عدالت به جهت حضور قوی عقل و عقلانیت از خشکی خاصی برخوردار است و اصول عاطفی و روانی در آن کم تر یا اصلاً مورد توجه و ملاحظه نیست. برخلاف احسان که اصولاً بر پایه اصول عاطفی شکل می گیرد.

    نیکوکاری باعث می شود که در خانواده بین اعضای آن ،عشق ومحبت جریان یابد.عشق و محبت تنها در احسان خودنمایی می کند. در این هنگام است که خانه و خانواده به معنای واقعی و درست آن شکل می گیرد و آرامشی که مطلوب ایجادی خانواده و همسرگزینی است حضور خود را نشان می دهد.

    در چنین خانواده ای است که فرزندان نیز به طور عملی می آموزند که نیکی کردن به دیگران ، علاوه بر پاداش اخروی ، اولین سودش به خود انسان بر می گردد .  اگر همه ی ما از خانواده هایمان شروع کنیم و در روابطمان نیکو کاری را سر مشق قرار دهیم ،فرزندانمان نیز به صورت غیر مستقیم ، نیکو کاری را می آموزند و در نتیجه افراد جامعه ، کسانی هستند که از کودکی نیکو کاری  را آمو خته اند و در آنصورت جامعه به سمت آرامش وسعادت خواهد رفت.



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    پنج شنبه 88/12/13 ساعت 12:2 صبح

    یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوق‌العاده زیبا است ازدواج کرد. اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه می‌خوردند، آنها از هم جدا شدند.

    طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهره‌ای بسیار معمولی است. اما به نظر می‌رسد که دوستم بیشتر و عمیق‌تر از گذشته عاشق همسرش است.

    عده‌ای آدم فضول در اطراف از او می‌پرسند: فکر نمی‌کنی همسر قبلی‌ات خوشگل‌تر بود؟

    دوستم با قاطعیت به آنها جواب می‌دهد: نه! اصلاً! اتفاقا وقتی از چیزی عصبانی میشد و فریاد میزد، خیلی وحشی و زشت به نظرم می‌رسید. اما هسمر کنونی‌ام این طور نیست. به نظر من او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.

    وقتی این حرف را می‌زند، دوستانش می‌خندند و می‌گویند: کاملا متوجه شدیم. می‌گویند: زن‌ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.

    بچه‌ها هرگز مادرشان را زشت نمی‌دانند؛ سگ‌ها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمی‌کنند و اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمی‌آید.

    اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت.

    زیرا "حس زیبا دیدن" همان عشق است



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • گاه می رویـم تا برسیـم‎ ...
    [عناوین آرشیوشده]