آن که کرده وى به جایى‏اش نرساند ، نسب او را پیش نراند . [ و در روایت دیگرى است : ] آن که گوهر خویشش از دست شود ، بزرگى تبار وى را سود ندهد . [نهج البلاغه]
سایت خدماتی و هنری نایت اسکینابزار های وبلاگ نویسینمایشگر تاریخ به صورت فارسی
کل بازدیدها:----114707---
بازدید امروز: ----11-----
بازدید دیروز: ----9-----
هزاره

 
نویسنده: علی
دوشنبه 88/6/30 ساعت 5:44 عصر

این مسابقه مسیر 235 متری دارد که شرکت کنندگان باید همسر خود را در چند مسیر از جمله عبور از آب، عبور از شن و عبور از خشکی به خط پایان برسانند و نقری که زودتر به خط پایان برسد برنده این مسابقه می‌باشد...

در این مسابقه ?? زوج از سراسر دنیا شرکت کرده بودند که آقایون باید خانوم های خودشون رو در یک مسافت ??? متری بر پشت خودشون حمل می‌کردند. مسابقات این دوره (سال ????) در فنلاند برگزار شد.

این مسابقه مسیر 235 متری دارد که شرکت کنندگان باید همسر خود را در چند مسیر از جمله عبور از آب، عبور از شن و عبور از خشکی به خط پایان برسانند و نقری که زودتر به خط پایان برسد برنده این مسابقه می‌باشد.

 



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    پنج شنبه 88/6/26 ساعت 6:40 عصر

    روزی، وقتی هیزم شکنی مشغول قطع کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود، تبرش افتاد تو رودخونه

    وقتی در حال گریه کردن بود یه فرشته اومد و ازش پرسید: چرا گریه می‌کنی؟ 

    هیزم شکن گفت که تبرم توی رودخونه افتاده. فرشته رفت و با یه تبر طلایی برگشت. " آیا این تبر توست؟" هیزم شکن جواب داد: " نه. 

    فرشته دوباره به زیر آب رفت و این بار با یه تبر نقره ای برگشت و پرسید که آیا این تبر توست؟ دوباره، هیزم شکن جواب داد: نه 

    فرشته باز هم به زیر آب رفت و این بار با یه تبر آهنی برگشت و پرسید آیا این تبر توست؟ 

    جواب داد: آره. فرشته از صداقت مرد خوشحال شد و هر سه تبر را به او داد و هیزم شکن خوشحال روانه خونه شد. 

    یه روز وقتی داشت با زنش کنار رودخونه راه می‌رفت زنش افتاد توی آب. 

    هیزم شکن داشت گریه می‌کرد که فرشته باز هم اومد و پرسید که چرا گریه می‌کنی؟ 

    اوه فرشته، زنم افتاده توی آب 
    فرشته رفت زیر آب و با جنیفر لوپز برگشت و پرسید: زنت اینه؟ 

    هیزم شکن فریاد زد" آره " 
    فرشته عصبانی شد. " تو تقلب کردی، این نامردیه" 

    هیزم شکن جواب داد: اوه، فرشته من منو ببخش. 

    سوء تفاهم شده. میدوونی، اگه به جنیفر لوپز " نه" میگفتم تو میرفتی و با آنجلینا جولی می‌اومدی و باز هم اگه به آنجلینا جولی "نه" میگفتم تو میرفتی و با زن خودم می‌اومدی و من هم میگفتم آره. اونوقت تو هر سه تا رو به من می‌دادی 

    اما فرشته، من یه آدم فقیرم و توانایی نگهداری سه تا زن رو ندارم، و به همین دلیل بود که این بار گفتم آره...



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    دوشنبه 88/6/23 ساعت 8:52 عصر
    Username:EAV-20265886
    Password:arkh8pf8cj

    Username:EAV-20331694
    Password:cesd2jnkad

    Username:EAV-20335239
    Password:ru2bdbprpe

    Username:EAV-21097603
    Password:bc7j4n2rj5

    Username:EAV-20541617
    Password:6srdsue8d8

    Username:EAV-20544234
    Password:pxtdf8m4th

    Username:EAV-21228225
    Password:dfdvte246a

    Username:EAV-20831172
    Password:aea6jnxu8j

    Username:EAV-20806371
    Password:53epdv4mtx

    Username:EAV-21247677
    Password:hrvfkxk3sd

    Username:EAV-21247677
    Password:hrvfkxk3sd

    Username:EAV-21097603
    Password:bc7j4n2rj5

    Username:EAV-20541617
    Password:6srdsue8d8

    Username:EAV-20544234
    Password:pxtdf8m4th

    Username:EAV-21228225
    Password:dfdvte246a

    Username:EAV-21097603
    Password:bc7j4n2rj5

    Username:EAV-20541617
    Password:6srdsue8d8

    Username:EAV-20544234
    Password:pxtdf8m4th

    Username:EAV-21228225
    Password:dfdvte246a


  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    شنبه 88/6/21 ساعت 9:7 عصر

    مردی با اسب و سگش در جاده‌ای راه می‌رفتند. هنگام عبور از کنار درخت عظیمی، صاعقه‌ای فرود آمد و آنها را کشت. اما مرد نفهمید که دیگر این دنیا را ترک کرده است و همچنان با دو جانورش پیش رفت. گاهی مدت‌ها طول می‌کشد تا مرده‌ها به شرایط جدید خودشان پی ببرند.
    پیاده‌روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می‌ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی با سنگفرش طلا باز می‌شد و در وسط آن چشمه‌ای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذر رو به مرد دروازه‌بان کرد: «روز به خیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟»
    دروازه‌بان: «روز به خیر، اینجا بهشت است.»
    - «چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنه‌ایم.»
    دروازه‌بان به چشمه اشاره کرد و گفت: «می‌توانید وارد شوید و هر چه قدر دلتان می‌خواهد بنوشید.»
    - اسب و سگم هم تشنه‌اند.
    نگهبان: واقعأ متأسفم. ورود حیوانات به بهشت ممنوع است.

     

    مرد خیلی ناامید ش چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. از نگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند، به مزرعه‌ای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازه‌ای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز می‌شد. مردی در زیر سایه درخت‌ها دراز کشیده بود و صورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.
    مسافر گفت: روز به خیر
    مرد با سرش جواب داد.
    - ما خیلی تشنه‌ایم، من، اسبم و سگم.
    مرد به جایی اشاره کرد و گفت: میان آن سنگ‌ها چشمه‌ای است. هرقدر که می‌خواهید بنوشید.
    مرد، اسب و سگ، به کنار چشمه رفتند و تشنگی‌شان را فرو نشاندند.

    مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت: هر وقت که دوست داشتید، می‌توانید برگردید.
    مسافر پرسید: فقط می‌خواهم بدانم نام اینجا چیست؟
    - بهشت
    - بهشت؟ اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!
    - آنجا بهشت نیست، دوزخ است.
    مسافر حیران ماند: باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی می‌شود!
    - کاملأ برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما می‌کنند. چون تمام آنهایی که حاضرند بهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا می‌مانند...



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
    نویسنده: علی
    جمعه 88/6/20 ساعت 8:7 عصر

    قبل از اینکه مطالب امروز را پی بگیریم میخواهم یک خبر از افغانستان که دیروز روی سایت های خبری قرار گرفت براتون بگم.

    نیروهای ناتو به دلیل آلودگی آب بعضی از نقاط افغانستان درخواست حجم خیلی زیادی آب معدنی از ایران داد که بعد از ورود اولین محموله دیروز تمام بطری های آب معدنی به دلیل وجود مواد سرطان زا به ایران عودت داده شد. جالبه که خیلی ها این خبر را خواندند ولی هیچوقت به این قضیه فکر نکردند چرا بطری های آب معدنی که الان نزدیک یک دهه در ایران و بین قشر زیادی از مردم استفاده میشود اینطور سرطان زا شناخته میشود؟توی اروپا  آب های معدنی فقط یک هفته اعتبار دارند ، ولی در ایران خیلی هفته!!!!

    حالا با دقت مطالب زیر را بخوانید تا متوجه شوید قضیه از چه قراره؟

    طبق نظر تمام حکما و علما آب سالم، آبی است که وقتی شما آن را در یک ظرف میریزید و در یک محیط راکد (مثل اتاق) قرار میدهید، این آب باید ظرف 48 ساعت بو بگیره و شروع کنه به گندیدن.... خوب حالا شما تشریف ببرید یک بطری آب معدنی بگیرید و توی یک کاسه بریزید و 6 ماه صبر کنید! اصلا" 10 سال صبر کنید.میبینید که کوچکترین بوئی نمیگیره....آب شیر بعضی از شهرهای ایران هم همین خاصیت عدم گندیدن و بو گرفتن را داره....

    دلیلش اینه که شرکت های بسته بندی آب های معدنی برای ماندگاری بیشتر آب های توی بطری ، داخل آن به به ازاء هر یک لیتر به اندازه نیم میلی گرم فلوراید میریزند که این ماده شدیدا" نگهدارنده و بدون بو هستش و برای یک بدن 100 کیلوئی خطرناک و سرطان زا است.

    همین فلوراید وقتی با آب  وارد بافت بدن شما میشود، درون بافت قرار گرفته و آب خارج میگردد و بدن بصورت اتومات دور آن لایه لزج محافظ ایجاد میکند که به مرور بافت های شما بزرگتر میشود و به همین دلیل صبح ها احساس میکنید بدن شما ورم کرده یا چاق شده ائید. اصولا" بعضی از خانمها  میگویند آب میخوریم چاق میشویم! دلیل این امر وجود همین ماده میباشد.

    بهترین کار برای سلامت بدن اینه که آب شرب خود را در یک ضرف مسی بجوشانید و در یخچال بگذارید تا خنک شود. بعد از 45 روز میبینید که چطور بدن شما جمع و جور شده و به اصطلاح وزن شما در بدن شما بطور دقیق تقسیم میشود.

    و اما مطلب بعدی راجع به آسیاب کردن بعضی از گیاهان میباشد!

    خیلی از گیاهان و داروهای گیاهی که شما برای سلامتی و بهبود خود استفاده میکنید، شامل تخم گیاه میباشد که با توجه به اینکه تخم گیاه را در آسیاب میریزید، تیغه های آسیاب بعد از حرکت دوار شروع به داغ شدن میکند و از آنجا که مغز گیاه در آستانه کوبیدن میباشد، این تیغه داغ، مغز گیاه را میسوزاند و متاسفانه ارزش غذائی آن به کلی از بین میرود. به همین جهت برای ترکیب و درست کردن دارو های گیاهی حتما" باید آن را در یک هاون بکوبید. حتی امام رضا(ع) بصورت اکید فرمودند قبل از استفاده از هر دارو حتما" آن را به شدت تکان دهید که عامل آن آزاد شدن یون های مرتبط با دارو میباشد.

    بعد از این صحبت ها، همانطور که میدانید این روزها مردم عزیز ما اسیر دو بیماری آنفولانزا نوع "آ" و در سطح کمتر "خوکی" شده اند که طبق نظر وزارت بهداشت و درمان در فصل پائیز از هر 3 نفر یک نفر قطعا" دچار این بیماری ها خواهند شد.

    اینکه چه اشتباهاتی در کشور باعث گسترش این بیماری ها در کشور شده اند کاری ندارم! ولی شب های احیاء و ماه محرم در پیش است و من پیشبینی میکنم تعداد زیادی از مردم به دلیل حضور در مراکز زیارتی  و انتقال ویروس های آن از طریق هوا گرفتار این بیماری شوند.مخصوصا" که در امامزاده های ما رسمه که برای افراد غیر چادری ، چادرهای عمومی میدهند سر کنند.

    خادمین مراکز زیارتی میباست توی این شرایط، صبح زود قبل از ورود زوار مایع ضد عفونی کننده را با آبغوره طبیعی ترکیب کنند و حتما" ضریح امامزاده و امام را با آن شستشو دهند و هم زمان در طول روز از بخور تیول+اکالیپتوس استفاده نمایند و از دود کردن اسپند دریغ نکنند.

    کانون طب سنتی هم آمادگی دارد با توجه به این پیشبینی، گیاهان و داروهای مرتبط با این بیماری را در اختیار هم وطنان قرار دهد و با مشاوره حضوری پیش از وقوع ، امکان سیستم دفاعی بدن عزیزان را بالا ببرد.

    صحبت از آنفولانزا شد! بریم ببینیم چطور میشه تب را در این بیماری و بیماری های دیگه کاهش داد!

    اصولا" تب بهترین ابزار دفع مواد زائد بدن میباشد. یک اشتباهی که مردم ما میکنند در ابتدای شروع تب ، فورا" شروع میکنند به استفاده از دارو های تب بر! یادتون باشه 12 ساعت ابتدای تب باید به بدن این فرصت را داد تا خودش را با این شرایط وفق بده تا میزان دفع سم از بدن فراهم شود. مگر اینکه تب خیلی شدید باشد که باید ساعت اول کمی صبر کرد و بعد شروع به پائین آوردن تب نمود.

    دلیل مفید بودن تب اینه که در دمای بالا، گلبول های سفید بهترین فعالیت خود را انجام میدهند، و نزدیک 10 درصد میزان سوخت و ساز بدن بالا میرود. از طرفی رسوباتی که نقطه ذوب بالا دارند(مثل روغن جامد و مایع ) در هنگام تب شروع به حرکت و دفع از طریق رگ های خونی میکنند و سطح کلسترول و چربی بدن پائین می آید.در هنگام تب رنگ قرمز-غذاهای قندی و نشاسته ائی-بادمجان-خرما-عدس-خربزه و خوردن آب زیاد خیلی مضر هستش...در ضمن بیمار موقع تب نباید به هیچ عنوان سکس داشته باشه و در خوردن گوشت قرمز دقت نماید.

    بهترین کار برای بیمار هنگام تب: استفراغ نمودن - خوردن آش شلغم+پیاز+آبغوره - قرار دادن دستبند نقره روی نبض بدن - خوردن آب لیموی ترش تازه + هویج هر 4 ساعت یک بار - پاشویه با خردل و نمک طبیعی - و خوردن گلبرگ گل سرخ+عناب + آب هدوانه+ تخم ریحان میباشد که فورا" بیماری را کنترل مینماید.

    هنگام اوج تب هم عرق کاسنی+عسل+بارهنگ ترکیب نموده و به بیمار بدهید.

    و اما بشنوید از برنج های سرطان زای پاکستانی :

    برنجهای وارداتی پاکستانی و هندی برای دوام بیشتر در انبارها و جلوگیری از قارچ و کپک و پوسیدگی و نیز جلوگیری از شپشک توسط مواد گوگردی به همراه گروه غیر اشباع خانواده فنل بخار داده شده اند. این مواد بغایت سرطان زا میباشند و حتی در صورت شتشوی برنج و یا جوشاندن و آبکشی برنج آسیبهای نابود کننده و مخرب آن کم نمیشود. سرطان های معمول با این مواد از نوع Leukemia (سرطان خون و مغز استخوان) و Sarcoma & Bone Cancer (سرطان بافتهای نرم و استخوان) می باشد.

    پس هنگام خرید برنج های پاکستانی و هندی به رنگ و طعم برنج دقت کنید.

    در زیر تصویری از سلول سرطانی را میبینید که در حال حرکت میباشد .این سلول ها در جریانی به نام متاستاز قابلیت حرکت دارند



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )
       1   2      >

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • گاه می رویـم تا برسیـم‎ ...
    [عناوین آرشیوشده]