ایوان تو نور است و جهان جمله سیاهی
گر پای کسی در حرمت جای بگیرد
از لطف خریدار شوی تو به نگاهی
من رعْیتِ مُلک توام ای شاه ولایت
شاهی بنما و بده بر ما تو پناهی
دیوار حرم، سنگ حرم، صحن و سرایت
دل را ببرد تا به خدا، گر که بخواهی
گر قسمت من بوسه به خاک نجف افتد
سخت است بیارم به حرم، بار گناهی
از دور اگر چشم من اُفتد به ضریحت
گویم که بگردم به فدای تو الهی
گمگشته طوفان بلاها به سراغت
آید نشود در دو جهان غرق تباهی
دریا مَثَلِ کوچک بحر کرم توست
می میرد اگر آب ننوشد لب ماهی
از کودکیام حب تو با شیره ی جان داد
مادر به امیدی که شوم آنچه تو خواهی
یک عمر دلم را به تو بستم که از آن رو
گویی بمن ای شاه، تو هم جزء سپاهی
الفبای مردی از الف اول امام از بعد پیغمبر علی است آمر امر الهی شاه دینپرور علی است ب برادر با نبی بیرق فراز دین حق بحر احسان باب لطف بیحد و بیمر علی است ت تبارک تاج و طاها تخت و نصراله سپاه تیغآور خسرو مستغنی از لشگر علی است ث ثری مقدم ثریا متکا ثابت قدم ثانی احمد به ذات کبریا مظهر علی است ج جاه و قدرش ار خواهی به نزد ذوالجلال جل شانه جز نبی از جمله بالاتر علی است ح حدوثش با قدم مقرون حدیثش حرف حق حاکم حکم اللهی حیه در حیدر علی است خ خداوند ظفر خیبر گشا مرحب شکار خسرو ملک ولایت خلق را رهبر علی است د داماد نبی دست خدا دارای دین داعی ایجاد موجودات از داور علی است ذ ذاتش ذوالجلال و ذالمنن وز ذوالفقار ذلت افزا بر عدوی ملحد ابتر علی است ر رفیعالقدر و والا رتبه روح افزا سخن رهنمای خلق عالم ساقی کوثر علی است ز زبر دست و زکی و زاهد و زهد آفرین زیب بخش مسجد و زینت ده منبر علی است س سعید و سید و سرور سلونی انتساب سر لا رطب و لا یا بس سر و سرور علی است ش شفیع المذنبین شیر خدا شاه نجف شمع ایوان هدایت شافع محشر علی است ص صدیق و صبور و صالح و صاحب کرم صبح صادق از درون شب پدیدآور علی است ض ضرغام شجاعت پیشهی روشن ضمیر ضاربی کز ضربش المضروب لایخبر علی است ط طبیب طبعدان مطلوب ارباب طلب طاق نه کاخ مطبق طرح را لنگر علی است ظ ظهیر ملک و ملت ظاهر و باطن امام ظل ممدود خدای خالق اکبر علی است ع عینالله و علی جاه و علام الغیوب عالم علم علی الاشیا ز خشک و تر علی است غ غران شیر یزدان غیرت الله المبین غالب اندر غزوهها بر خصم بد گوهر علی است ف فصیح و فاضل و فخر عرب میر عجم فارس میدان مردی فاتح خیبر علی است ق قلب عالم امکان قسیم خلد و نار قاضی روز قیامت خواجهی قنبر علی است ک کنز علم ماکان و علوم مایکون کاشف سر و علن از اکبر و اصغر علی است ل لطفش شامل احوال کل ما خلق لازم التعظیم شاه معدلت گستر علی است م ممدوح صحف موصوف تورات و زبور مصحف انجیل را مصداق و المصدر علی است ن نظام نه فلک از نام نیکش وز جمال نور بخش مهر و ماه و انجم و اختر علی است و واجب منزلت ممکن نما والا گهر واقف از ماوقع و از ما وقع یک سر علی است هـ هوالهادی المضلین فی الصراط المستقیم هر چه بهتر خوانمش صد بار از آن بهتر علی است ی یدالله فوق ایدیهم یکی از مدح او یک سر از یا تا الف هر حرف را مضمر علی است آدم و نوح و سلیمان و خلیل بیخلل موسی با اقتدار و عیسی با فر علی است جان علی جانان علی ظاهر علی باطن علی می علی مینا علی ساقی علی ساغر علی است گویی ار مدح علی دیگر چه غم داری صغیر یاور خلق جهانی گر ترا یاور علی است محمدحسین صغیر اصفهانی