در پی انتشار نامه حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری، جمعی از طلاب و فضلای حوره علمیه قم در نامه ای سرگشاده به وی مطالبی را تشریح کردند.
به گزارش فارس به نقل از رسا، در پی انتشار نامه حجت السلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری، جمعی از طلاب و فضلای حوره علمیه قم، در نامه ای به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام مطالبی را یادآور شدند:
متن این نامه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
جناب حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی
نامه سرگشاده شما باعث تأسف بسیار شد. شما از مبارزان قبل و مسئولین درجه اول پس از انقلابید و در ایجاد و تکامل آن نقش برجستهای داشتید. چگونه است که برای اولین بار خطاب به مقام معظم رهبری نامهای سرگشاده مینویسید که قطعاً معنای نامه سرگشاده را به خوبی میدانید.
نامه شما متأسفانه دارای تناقضات و ابهامات فراوانی است که لازم است از سوی شما روشن شود؛ لذا به منظور تنویر افکار عمومی سؤالات ذیل را پاسخ دهید تا با روشن شدن ابعاد واقعینامه امکان اظهار نظر فراهم آید:
الف) تماس شما با یکی از سران عرب
ب) کارگردانی مبارزات انتخاباتی رقبای آقای احمدینژاد
ج) سؤال از فعالیتهای فرزندان شما
و در ادامه ادعا کردهاید که آقای احمدینژاد تصمیمات امام راحل و تلاشهای ایشان و مردم و روحانیون را زیر سؤال بردهاند. سخنان آقای احمدینژاد یا تأیید میشود یا نه؛ امّا ارتباط آن با زیر سؤال بردن تصمیمات حضرت امام و تلاشهای ایشان و مردم و روحانیون در چیست؟
آقای هاشمی انتخابات در این دوره از هیجان بسیار بالایی برخوردار است. طرفداران کاندیداها تا سحرگاهان در خیابانها و اجتماعات، در کنار هم به بحث و گفتگو مینشینند، اما هیچ نشانی از آتشفشان دیده نمیشود؛ البته شاید برخی احزاب و جریانهای منتسب به شما برنامههایی داشته باشند که شما از آن باخبر باشید.
جناب آقای هاشمی برفرض که سخنان آقای احمدینژاد واقعیت نداشته باشد، آیا این اولین بار است که علیه شهروندان، مسئولان و بزرگان کشور سخنی گفته میشود؟ امتیاز خانواده حضرتعالی بر سایر شهروندان و مسئولان در چیست؟ این سخن چگونه با ادعای پیروی از نظام اسلامی سازگاراست؟
آقای هاشمی جایگاه ملت بزرگ ایران کجاست؟ به راستی مراجع عظام تقلید، علمای بزرگ، اعضاء خبرگان رهبری، اندیشمندان و نخبگان در نظر شما از چه جایگاهی برخوردارند؟
از «شما ماندهاید و من» سخن گفتهاید. حضرتعالی زحمات فراوانی برای انقلاب کشیدهاید و دارای جایگاه ویژهای هستید، اما آیا میتوانید ادعای همسنگی و برابری با ولیامر مسلمین داشته باشید؟ آیا ایشان ولی امر و شما فرمان بردار نیستید؟
الیس الصبح بقریب
جمعی از فضلا و طلاب حوزه علمیه 1. همچنان که خود در نامه اشاره دارید، آقای احمدینژاد در آن مناظره به 3 مطالب اشاره کردهاند: 2. در ابتدای نامه تهمتهای به خود را در سه مقطع ابتدای انقلاب، ابتدای مجلس ششم و انتخابات دوره نهم عنوان کردیدهاید و در ادامه ذکر نمودهاید برای مقطع اول صبر و برای مقطع 5 سال اخیر دندان روی جگر گذاشتهاید؛ امّا چرا در مورد تخریبکنندگان مجلس ششم سخنی به میان نیاوردهاید؟ دلیل این سکوت چیست؟ 3. در قسمتی دیگر از نامهتان به ناگفتههای خود از انتخابات اشاره داشته و وعدة افشای آنها را دادید. اگر منظور انتخابات جاری است که هنوز برگزار نشده و اگر منظور انتخابات دورة نهم است که توسط دولت آقای خاتمی انجام گرفت و به گفته ایشان سالمترین انتخابات در کشور بوده است. 4. نوشتهاید که اگر من هم سکوت کنم، مردم، احزاب و جریانهای سیاسی بیش از این برنمیتابند و آتشفشانهایی که از درون سینههای سوزان تغذیه میشود در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی میبینیم و ... . 5. تصریح دارید که حضرت امام(ره) برای حل یکی از مشکلات که اتفاقاً به شبههای نزد برخی از مردم تبدیل شده بوده، کمیتهی حقیقت یاب تشکیل دادند. چرا شما حاضر نیستید و اجازه نمیدهید براساس روش امام راحل در این باره عمل شود و کمیتهای به بررسی عملکرد خانوادهی شما بپردازد و به گفتههای آقای احمدینژاد درباره عملکرد فرزندانتان رسیدگی کند؟ در این حال دعوت از مقام معظم رهبری برای دخالت در این امر، به چه معناست؟ 6. در نامهی خود آوردهاید اگر نظام نخواهد یا نتواند با این پدیده برخورد کند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟ 7. در نامهیتان خطاب به مقام معظم رهبری آوردهاید: اکنون که امام راحل(ره) به دیار باقی شتافتند، شما ماندهاید و من و معدودی از یاران و همفکران قدیم. 8. آقای هاشمی آنچه در روایات و فقه پویای شیعه آمده است نصیحت به امام مسلمین است. آیا ارسال نامه سرگشاده، تعرض و فضاسازی علیه نظام و رهبری نصیحت به امام مسلمین است؟ 9. آقای هاشمی ما قصد نداریم شما را مثل آقای منتظری معرفی کنیم و یا سرنوشتی شبیه او را برای شما ببینیم، بلکه مقصود این است که مانع گرفتار شدن شما در سرنوشتی شبیه به سرنوشت او گردیم. چرا که از طرفی جایگاه علمی و سوابق مبارزاتی و مسئولیت قائم مقامی وی قابل مقایسه با شما نیست و از طرف دیگر عاقبت تکان دهندهی وی از شخصیت برجسته شما به دور است؛ اما آیا وقت آن نرسیده است تا تکلیف خود را با برخی اطرافیانتان که زیر سابقه و جایگاه شما جمع شدهاند و هر چه در توان دارند برای تضعیف انقلاب به کار میگیرند، روشن کنید؟