دشمن ترینِ بندگان نزد خداوند ـ عزّوجلّ ـ، کسی است که نسبت به خانواده اش بخل ورزد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
سایت خدماتی و هنری نایت اسکینابزار های وبلاگ نویسینمایشگر تاریخ به صورت فارسی
کل بازدیدها:----114897---
بازدید امروز: ----1-----
بازدید دیروز: ----6-----
هزاره

 
نویسنده: علی
سه شنبه 88/11/20 ساعت 11:4 عصر

یک روز آفتابى، خرگوشى خارج از لانه خود با جدیت هرچه تمام در حال تایپ
بود. در همین حین، یک روباه او را دید
روباه: خرگوش دارى چیکار می‌کنی؟
خرگوش: دارم پایان‌نامه می‌نویسم
روباه: جالبه، حالا موضوع پایان‌نامت چى هست؟
خرگوش: من در مورد این‌که یک خرگوش چطور می‌تونه یک روباه رو بخوره، دارم
مطلب می‌نویسم
روباه: احمقانه است، هر کسى می‌دونه که خرگوش‌ها، روباه نمی‌خورند
خرگوش: مطمئن باش که می‌تونند، من می‌تونم این رو بهت ثابت کنم، دنبال من بیا
خرگوش و روباه با هم داخل لانه خرگوش شدند و
بعد از مدتى خرگوش به تنهایى از لانه خارج شد و به نوشتن خود ادامه داد
در همین حال، گرگى از آنجا رد می‌شد
گرگ: خرگوش این چیه‌دارى می‌نویسی؟
خرگوش: من دارم روى پایان‌نامم که یک خرگوش چطور می‌تونه یک گرگ رو
بخوره، کار می‌کنم
گرگ: تو که تصمیم ندارى این مزخرفات رو چاپ کنی؟
خرگوش: مساله‌اى نیست، می‌خواهى بهت ثابت کنم؟
بعد گرگ و خرگوش وارد لانه خرگوش شدند
خرگوش پس از مدتى به تنهایى برگشت و به کار خود ادامه داد
حال ببینیم در لانه خرگوش چه خبره
در لانه خرگوش، در یک گوشه موها و استخوان‌هاى روباه
و در گوشه‌اى دیگر موها و استخوان‌هاى گرگ ریخته بود
در گوشه دیگر لانه، شیر قوى هیکلى در حال تمیز کردن دهان خود بود
نتیجه‌گیرى
هیچ مهم نیست که موضوع پایان‌نامه شما چه باشد
هیچ مهم نیست که شما اطلاعات بدرد بخورى در
مورد پایان‌نامه‌تان داشته باشید
آن چیزى که مهم است این است که استاد راهنماى شماکیست؟



  • کلمات کلیدی :
  •     نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • گاه می رویـم تا برسیـم‎ ...
    [عناوین آرشیوشده]