رشد فزاینده استفاده از اینترنت در بین خانوادههای ایرانی و مخصوصا جوانان، در کنار نقاط مثبت
و منفی بیشماری که دارد و هر کدام تحلیلی فراخور خود را میطلبد، حکایت از یک مسئله دارد
و آن اینکه نمیتوان تنها با بیان تبعات منفی آن، انتظار داشت که دیگر هیچکس، سادهلوحانه به سمت این دنیای مجازی حرکت نکند و اگر احیانا این کار را کرد، ما تنها شاهد و ناظر آن بوده تأسف بخوریم و یا به بیان ارقام و اعداد و بیان حوادث و ماجراهای حقیقی و عینی قربانیان آن اکتفا کنیم. چراکه افسانه شخصی در بین هر کاربر، این اجازه را به او میدهد که به تصور اینکه خود، دچار چنین اشتباهی نخواهد شد، دانههای پراکنده در تله شیادان اینترنتی را خواهد برداشت.
پس بهترین راهکار، برای کاربران که به این دنیای مجازی به چشم چراغ جادوی علیبابا که برآورنده تمام خواستهها، نیازها و کمبودهایشان بوده، اکتفا کرد، بلکه مؤثرترین کمک، ارائه راهکارها و بهاصطلاح شاهکلیدهای موفقیت در این دنیای مجازی است.
در بین خطرات احتمالی در اینترنت، بیشترین خطر، مخصوص جوانانی است که به سرعت جذب آن شده و اکثر آنان بهدنبال همراهی برای بقیه عمر خود هستند! شریک زندگیای که یافتن او دیگر چون گذشته، نیاز به کوشش فراوانی ندارد و واسطههای حقیقی(مادر و خواهر و دوست و همکار) تبدیل به واسطهای الکترونیکی (کامپیوتر) شدهاست، آنهم با کمترین هزینه، از سوی دیگر نیاز به داشتن چهره آراسته و زمانی مشخص و یا حتی دادن اطلاع یا گرفتن اجازه از خانوادهها نیست!
در حالیکه در طرف مقابل نیز شاید چنین تصوراتی وجود داشته باشد و طرف مقابل نیز بهدنبال همسر ایدهآل خود به دور از هنجارهای گاه سخت و طاقتفرسای جامعه باشد، از اینرو در این مجال کم، قصد بیان راهکارهایی را برای شناختی به نسبت صحیح در این محیط داریم.
اما باید همواره به این نکته توجه داشت که این نوع شناخت هیچگاه به اندازه شناخت در محیط حقیقی و زیر نظر خانوادهها نمیرسد.
1- توجه به نام کاربری یا همان اصطلاح رایج در بین کاربران (id/ آی دی) اینکه کاربر مقابل چه نامی را برای خود در این محیط برگزیده است میتواند مقدمه شناخت طرز فکر او باشد، اکثر کاربرانی که این محیط را برای تفریح یا سرگرمی برگزیدهاند، از نامهای مستعار و بیمحتوا استفاده میکنند.
2- طرز صحبت و بیان کلمات: در اینترنت، امکان برقراری ارتباط کلامی یا نوشتاری در محیطی به نام چت، فراهم میشود که آنهم ابزار بسیار مناسبی برای فهم اخلاق طرف مقابل است، چراکه با ندیدن طرف مقابل(در گفتوگوی گفتاری یا نوشتاری) برخی از کاربران احساس راحتی کرده و بدون در نظر گرفتن ضوابط و شرایط اخلاقی مطالبی را بیان میکنند که این نشان از تصمیم آنها به امر ازدواج یا دوستی و یا هر قصد و نیت دیگر دارد.
3- بیان مقصود: هر کس در محیط مجازی و مخصوصا در چت، به قصد و هدفی وارد شدهاست، اکثر کاربران برای گذراندن اوقات فراغت خود وارد این محیط میشوند، پس بهتر است کسی که به قصد ازدواج وارد اینترنت میشود، از بیان قصد خود ابایی نداشته باشد، رو راست باشد تا طرف مقابل نیز تکلیف خود را بداند و اگر قصد ازدواج ندارد، در مسیر انتخاب او قرار نگیرد.
4- وبلاگ: وبلاگ محیطی است در اینترنت، که امکان نوشتن خاطرات، نظرات، الصاق عکس و موسیقی را برای کاربران اینترنت به طریق بسیار آسان و ارزان (در اکثر موارد رایگان) فراهم میکند که امکان نمایش آن برای همه کاربران فراهم است، خواندن وبلاگ طرف مقابل میتواند روحیات نویسنده یا بهاصطلاح مدیر وبلاگ را مشخص کند.
5- وبسایتهای مورد علاقه: اگر وبلاگ نداشتهباشد، حداقل در این محیط، وبلاگها و یا وبسایتهایی هستند که او به آنها علاقهمند است، اینهم طریق دیگری برای پی بردن به افکار، اعتقادات و روحیات طرف مقابل است.
6- گفتوگو: اگر تا این مرحله با موفقیت سپری شدهاست، میتوان وارد گفتوگو شد اما باید استفاده از کلمات و جملات احساسی خودداری شود، چرا که بیان این جملات همچنان که هر دو طرف را به هم علاقهمند میکند، از طرف دیگر از دایره منطق دور شده و اجازه تصمیمگیری را در مقاطع بعد از هر دو طرف سلب خواهد کرد، از سوی دیگر نباید صحبتها طولانی شود.
7- دیدار: قرار دیدار حضوری که در اکثر مواردِ گفتوگوی اینترنتی روی میدهد، پدیدهای غریب بهنظر نمیرسد اما بهترین و مناسبترین آن، زمانی است که خانواده هر دوطرف، در جریان این قضیه قرار گرفتهاند و با اطلاع خانوادهها در محیطی عمومی با وی قرار بگذارید، چرا که بسیاری از قربانیانِ آشنایی اینترنتی خانوادههای خود را در جریان چنین کاری قرار نداده و تبعات آن را نیز به جان میخرند.
8- روال طبیعی: بعد از این مرحلهاست که دیگر باید روال عادی آشنایی تحت نظر هر دوخانواده طی شود.
اما در تمام این موارد نباید از خاطر دور داشت که آشنایی اینترنتی هرچند که با تمام ملاحظات و معیارها صورت گیرد اما به گفته دکتر ساروخانی صاحبنظر در جامعهشناسی خانواده، به پای آشنایی در دنیای حقیقی نمیرسد، همواره باید این احتمال را داد که کسی که آن سوی دنیای مجازی هم صحبت و هم کلام شما شدهاست، ممکن است تنها برای وقت گذرانی، دوست یابی و یا حتی کلاهبرداری از شما باشد.
منبع: همشهری
این یک داستان واقعی است که در ژاپن اتفاق افتاده.
شخصی دیوار خانه اش را برای نوسازی خراب می کرد. خانه های ژاپنی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند. این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.
دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد متعجب شد؛ این میخ ده سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود!!!
چه اتفاقی افتاده؟
در یک قسمت تاریک بدون حرکت، مارمولک ده سال در چنین موقعیتی زنده مانده!!!
چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است.
متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.
در این مدت چکار می کرده؟ چگونه و چی می خورده؟
همان طور که به مارمولک نگاه می کرد، یک دفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد!!!
مرد شدیدا منقلب شد.
ده سال مراقبت. چه عشقی! چه عشق قشنگی!!!
جمله روز : پیروزی یعنی توانایی رفتن از یک شکست به شکست دیگر بدون از دست دادن اشتیاق (وینستون چرچیل )
امت فاکس» نویسنده و فیلسوف معاصر، هنگام نخستین سفرش به آمریکا برای اولین در عمرش به یک رستوران سلف سرویس رفت ...
وی که تا آن زمان، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود.
اما هرچه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از اینکه می دید پیشخدمتها کوچکترین توجهی به او ندارند،شدت گرفت.
از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی پس از او وارد شده بودند ؛ در مقابل بشقاب های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند!!!
«من حدود بیست دقیقه است که در اینجا نشسته ام بدون آنکه کسی کوچکترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته اید!موضوع چیست؟مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟!»
وی با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود،نزدیک شد و گفت:
مرد با تعجب گفت:« ولی اینجا سلف سرویس است !!!»
سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که غذاها به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد:
« به آنجا بروید، یک سینی بردارید و هر چه می خواهید، انتخاب کنید،پول آن را بپردازید،بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید...! »
امت فاکس، که قدری احساس حماقت می کرد، دستورات مرد را پی گرفت.
اما وقتی غذا را روی میز گذاشت ناگهان به ذهنش رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است :
همه نوع رخدادها، فرصت ها، موقعیتها، شادیها، سرورها و غم ها در برابر ما قرار دارد ؛ در حالی که اغلب ما بی حرکت به صندلی خود چسبیده ایم و آن چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ایم که چرا او سهم بیشتری دارد ، که از میز غذا و فرصتهای خود غافل می شویم ...؟!!
در حالی که هرگز به ذهنمان نمی رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است، سپس آنچه می خواهیم،برگزینیم...
از کتاب: شما عظیم تر از آنی هستید که می اندیشید/مسعود لعلی
میترا طاهری مجری ایرانی در اروپا از پدری ایرانی ومادری فرانسوی